تحلیل معاون سیاسی حزب ندای ایرانیان از اعتراض‌های اخیر: عدم توجه به «بیماری حکمرانی» کشور را به «سی‌سی‌یوی تاریخی» می‌کشاند / روزهای «پسا عفو» زمان مناسبی برای آغاز «گفت‌وگو با معترضان» و «اصلاح شیوه‌های حکمرانی» است

۲۸ بهمن ۱۴۰۱ | ۱۲:۰۷ کد : ۵۲۰ اخبار مهم
تحلیل معاون سیاسی حزب ندای ایرانیان از اعتراض‌های اخیر: عدم توجه به «بیماری حکمرانی» کشور را به «سی‌سی‌یوی تاریخی» می‌کشاند / روزهای «پسا عفو» زمان مناسبی برای آغاز «گفت‌وگو با معترضان» و «اصلاح شیوه‌های حکمرانی» است

ایران با بحران حکمرانی روبروست. چرا که اگر امروز شیوه‌های مدلول حکمرانی در ایران اجرا می‌شد و برای نمونه نظام سیاسی ایران پارلمان تاریستی بود و احزاب بدون در نظر گرفتن هراس از تائید یا رد صلاحیت می‌توانستند نسبت به چالش‌ها با نگاه تخصصی بیانیه و راهکار ارائه دهند و مردم آن راهکار را با رأی خود پذیرفته و یا رد می‌کردند، اکنون با چالش‌هایی روبرو نبودیم که بعضاً سطح اعتراضات در جامعه به خشونت کشیده شود. فاصله گرفتن از اعتراض و از نوع اعتراضات مدنی ریشه‌هایی دارد که اگر می‌خواهیم بار دیگر شاهد اعتراضات خشن نباشیم باید به جد ریش‌ها چالش‌ها را بررسی و وعده‌های داده شده برای اصلاحات در حکمرانی و حرکت به سوی حکمرانی خوب را اجرایی کنیم. در این ارتباط و همچنین برای یک پاسخ حزبی به سؤال چه باید کرد، با دکتر محمد حسین شیخ محمدی معاون سیاسی حزب ندای ایرانیان به گفت‌وگو پرداختیم که در ادامه می‌خوانید.

 

اگر نگوییم شرایط ویژه اما شرایط خاصی در کشور حاکم است، فارغ از اینکه ریشه‌های شرایط فعلی مورد بررسی قرار گرفته است اما کسی تا به حال در ارتباط با اینکه جریان‌های سیاسی از دیدگاه خود چگونه به تحلیل حوادث کشور پرداخته‌اند؛ سخنی نگفته است، واکنش جریان‌های سیاسی به وقایع اخیر چگونه است؟
بهترین توصیف برای وضعیت حال حاضر ایران، «بیماری حکمرانی» است. یک بیماری که اگرچه در کوتاه‌مدت کُشنده نیست ولی هم خطرات گسترده‌ای دارد و هم می‌تواند در صورت عدم درمان در آینده بدخیم بشود. می‌توان با همین شبیه‌سازی نسبت جریان‌های مختلف را به این وضعیت تشریح کرد: گروهی خواهان تشدید حال بیمار و قطع دارو و درمان‌اند (براندازان)؛ گروهی به رغم علاقه به بیمار ولی اصرار عجیبی به کتمان و لاپوشانی بیماری دارند و ضرورت هرگونه دارو و درمان را انکار می‌کنند (اصولگرایان توجیه‌گر)؛ گروه سوم، هم بیماری را دیده‌اند و هم ضرورت درمان آن را فهمیده‌اند و دغدغه‌ای جز علاج آن ندارند (میانه‌روهای بهبود خواه). نکتۀ حائز اهمیت اینجاست که خروجی فعالیت‌های گروه اول (هواداران تشدید بیماری) و گروه دوم (مُنکران بیماری) علی‌رغم نیات متفاوت ولی نتیجۀ مشابهی دارد که همانا گونه‌ای «متاستازِ حکمرانی» است که در آن بیماری در کل بدنۀ نظم مدنی منتشر می‌شود و کشور را به درون یک «سی‌سی‌یویِ تاریخی» می‌کشاند. تراژدی کار آنجاست که گروه سوم که دلسوزتر و آگاه‌تر از بقیه برای این بیمار است در منگنۀ اتهام و سوءظن و طرد شدن از سوی حکمرانان و پایگاه اجتماعی قرار دارد!

 

سه دیدگاهی که گفتید وجود دارد و هر جریانی از منظر خود به دنبال برکرسی نشاندن تحلیل و دیدگاهش در مورد آینده کشور است؛ به عنوان یک گروه سومی ریشه‌های بحران‌های سال‌های اخیر را در چه چیز می‌دانید؟
ناکارآمدی و بحران‌های حل‌نشده در کشور ما بسیار زیاد است، دهه‌هاست که بحران‌های اقتصادی، زیست‌محیطی، اجتماعی، سیاسی و… در کشور ما حل نشده رها می‌شوند. ما بجای «حل» بحران‌ها به سمت «جمع» کردن آن‌ها حرکت می‌کنیم و ابربحران می‌سازیم. شروع اعتراض‌های سال‌های اخیر در کشور هم‌ریشه در همین نارضایتی‌ها و مطالبات متعدد انباشته‌شده اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و زیست‌محیطی دارد که یک روز به بهانه گران شدن بنزین و یک روز به بهانه گشت ارشاد سر باز می‌کند. ناآرامی‌های ماه‌های اخیر پایان یافت ولی نباید تصور شود که این پایان یافتن به معنای ریشه‌کن شدن زمینه‌های آن و عدم تکرار آن در آینده است. درصورتی‌که بحران‌های انباشته حل نشوند موجب بروز اعتراض از سمت و زاویه‌ای دیگر در آینده خواهند شد. اگر خواهان پایان یافتن ریشه‌ای ناآرامی‌ها هستیم باید ابتدا بحران‌ها را بپذیریم و سپس به سمت حل آن‌ها و ریشه‌کنی عوامل نارضایتی‌های مردم حرکت کنیم.

 

از سال ۱۳۷۸ به این‌سو تحرکات، اعتراضات و جنبش‌هایی را شاهد بودیم برخی معتقدند در شرایط فعلی حضور نسل جوان در اعتراض‌ها و میان بازداشت‌شدگان بیش از دوره‌های قبل بوده است؛ علت چیست؟
جوانِ معترض امروز، آینده روشنی از دید اقتصادی و معیشتی پیشروی خودش نمی‌بیند. امروز جوانان با مشکلات عدیده اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی روبه‌رویند، از وضع موجود ناراضی‌اند و از آینده‌شان مطمئن نیستند. مشکلات اقتصادی و معیشتی، ناکارآمدی، بی‌عدالتی، تبعیض، تحقیر، فساد و رانت و… آرامش آن‌ها را از میان برده است و نتیجه‌‌اش افزایش خشم، کاهش آستانه تحمل و حضور در اعتراض‌های خیابانی است.

 

برخی اصولگرایان و دولتی‌ها همه‌چیز را بر گردن دولت قبل می‌اندازند گویا دولت فعلی نقشی در فوران شرایط کنونی نداشته است؟ نقش دولت سیزدهم در بروز اعتراضات را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
عملکرد دولت سیزدهم تا به امروز تناسبی با شعارها و وعده‌های انتخاباتی‌اش نداشته است و درگیر بی‌برنامگی، سردرگمی و بی‌نظمی در اداره کشور است. کارنامه دولت سیزدهم تا به امروز کارنامه مثبت و قابل دفاعی نبوده است. مذاکرات برجامی به بن‌بست رسیده است، وعده نصف شدن تورم محقق نشده است، ایجاد یک‌میلیون شغل و مسکن در سال در حد شعار باقی‌مانده است، رکود اقتصادی تشدید شده است، رشد نجومی قیمت خودرو و مسکن ادامه دارد، سکه بیست و پنج میلیونی شده است و دلار از مرز چهل و پنج هزار تومان عبور کرده است. عدم تحقق وعده‌های انتخاباتی احساس خشم، سرخوردگی، تحقیر و نفرت به مردم می‌دهد.
آقای رئیسی در تبلیغات انتخاباتی با بستن و محدودسازی فضای مجازی مخالفت می‌کند و می‌گوید فضای مجازی زمینه کسب‌وکار مردم است ولی پس از پیروزی در انتخابات، دولت او اقدام به تعطیلی زمینه کسب‌وکار مردم می‌کند! جمعیتی میلیونی در بستر شبکه اینستاگرام امرار معاش می‌کردند که امروز معیشت آن‌ها به خطر افتاده است. محدودسازی دسترسی به اینترنت و فیلترینگ شبکه‌هایی مانند اینستاگرام مردم را عصبی و خشمگین می‌کند و در بلندمدت ضد امنیت ملی هست.
دولت برای اینکه بتواند وعده‌هایش را محقق کند و به آرامش جامعه کمک کند نیازمند تغییر در سیاست‌گذاران، سیاست‌گذاری و به‌کارگیری مدیرانی کارآمدتر است. برخی وزرای دولت درک صحیحی از بحران‌های کشور ندارند و مسائل کشور‌داری را بسیار ساده‌انگارانه نگاه می‌کنند. بهبود معیشت و سفره مردم با گفتاردرمانی و سخنرانی ممکن نیست.

 

برخی تمامی ریشه اعتراضات را به دشمن خارجی گره می‌زنند که گویا هیچ علت داخلی برای اعتراضات وجود ندارد آیا این‌گونه است؟
نقش و تحرک نیروهای خارجی، تروریست‌ها، منافقین و تجزیه‌طلبان در بحران‌های ایران غیرقابل‌انکار است، موضوعی که باید بدون لکنت و صریحاً آن را محکوم کنیم، ولی فراموش نکنیم آن‌ها عامل اصلی شروع اعتراض‌های سال‌های اخیر کشور یعنی اعتراض به «جان‌باختن مهسا امینی»، «گرانی بنزین»، «خشک‌شدن زاینده‌رود» و «مال‌باختگان مؤسسات مالی» نیستند. دشمن خارجی از مجموعه مشکلات و نارضایتی داخلی سوءاستفاده می‌کند، تلاش می‌کند تا روی اعتراض‌ها سوار شود و آن‌ها را به سمت اغتشاش پیش ببرد. فعالیت آن‌ها نباید دستاویزی برای نشنیدن مطالبات بهبود خواهی مردم و توقف اصلاح برخی امور بنیادین کشور باشد. اتفاقاً شنیدن صدای معترضان به شکست طرح دشمن خارجی منتهی می‌شود. با اصلاح حکمرانی کشور، اصلاح سیاست‌ها و قوانین باید از ایجاد بستر و زمینه ظهور ناآرامی جلوگیری بشود. بحران‌های داخلی حل شوند دشمن خارجی کاری از پیش نخواهد برد. من به عنوان یک شهروند دوستدار ایران و اسلام، نگران ثبات، امنیت و حفظ تمامیت ارضی ایرانم، ولی فراموش نکنیم اگر با معترضان گفت‌وگو شود، اقتصاد و معیشت مردم بهبود یابد، احزاب قدرتمند و گروه‌های میانجی فرصت فعالیت پیدا کنند، همگی به نفع امنیت، ثبات و آرامش کشور است. درصورتی‌که ریشه تمامی اعتراض‌ها را به توطئه‌ی خارجی نسبت دهیم جایی برای حل ضعف‌های حکمرانی و سیاستی نگذاشته‌ایم.

 

رئیس قوه قضائیه و مجریه اعلام کرده‌اند حاضر به شنیدن صدای معترضان هستند، این شنیدن تا چه میزان برای آن است که به نقشه راه برای عدم تکرار حوادث اخیر برسند؟
آسیب‌شناسی اعتراض‌های اقتصادی-معیشتی، سیاسی و اجتماعی چند دهه گذشته نشان می‌دهد شیوه‏های برخورد با بحران‌ها و اعتراض‌ها در ایران تکراری و ناکارآمدند. گفت‌وگو می‌تواند شروعی برای حل بحران‌ها باشد، به شرطی که همراه با اقدام و عمل باشد و خروجی آن به اصلاح شیوه‌های حکمرانی و سیاست‌های غلط منتهی شود. باید بپذیریم «گفتاردرمانی» دیگر راه‌حل برخورد با مطالبات مردمی نیست. باید به شکلی اصولی و غیر نمایشی باب گفتگو با قشرها و گروه‌های مختلف مردمی اعم از سیاست‌مداران، هنرمندان، معترضان، دانشجویان، نخبگان و اساتید دانشگاه باز شود. نظام حکمرانی با درکی ملی و عزمی ملی باید تلاش کند تا کشور از چرخه معیوب «اعتراض و برخورد» به چرخه مطلوب «اعتراض و اصلاح» برسد.

 

برخی مسئولین دولتی اعلام می‌کنند تعداد معترضین در خیابان کم بوده است، آمارهای چند هزارنفری گزارش می‌کنند، این موضوع را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
نباید عمق و گستره نارضایتی را محدود به تعداد معترضان شرکت‌کننده در اعتراضات خیابانی بدانیم. نادیده گرفتن معترضان آرامی که در خانه هستند در آینده می‌تواند زخم‌های دیگری ایجاد می‌کند. هنر یک حکمرانی خوب، شنیدن بهنگام اعتراض‌های آشکار و خاموش مردم و اصلاح ایرادهاست. به‌هرحال جامعه با رکود اقتصادی، فقر، تبعیض و نابرابری، بی‌عدالتی و نا اطمینانی روبه‌رو است و مردم نسبت به این آن‌ها اعتراض دارند. فراموش نکنیم اکثریت معترضین نه براندازند، نه تروریست، نه جدایی‌طلب، بلکه شهروندانی هستند که به شیوه‌های حکمرانی و سیاست‌های که زندگی را بر آن‌ها سخت کرده است اعتراض دارند.

 

رئیس قوه مقننه این روزها از حکمرانی نو سخن می‌گوید، آیا قوه مقننه می‌تواند کشور را به این سمت‌وسو حرکت دهد؟ عملکرد مجلس شورای اسلامی را در حوادث اخیر چگونه ارزیابی می‌کنید؟
جامعه ایران برای عبور از بحران‌ها نیازمند افزایش اعتماد و آرامش است، مسئولان در هر جایگاهی که هستند باید با عملکرد خود به آرامش‌بخشی و اعتماد‌سازی در جامعه کمک کنند. بررسی عملکرد مجلس یازدهم در حوادث اخیر نشان می‌دهد این قوه نه تنها کمکی به افزایش آرامش و بهبود اعتمادی عمومی در کشور نکرده است بلکه گاهاً به تشدید فضای دوقطبی و شکل‌گیری چرخه تبدیل منتقد به معترض و معترض به برانداز دامن زده است. مجلس شورای اسلامی با ابزارهای قانونی که در اختیار دارد می‌توانست نقش مهمی در آرامش جامعه ایفا کند، ولی در عمل مواضع و بیانیه‌های برخی نمایندگان خود عامل ایجاد التهاب برای کشور بوده‌اند. مجلس می‌توانست محلی برای شنیدن صدای اعتراضات و پیگیری مطالبات آن‌ها باشد ولی در عمل کدام مطالبه معترضان به صحن مجلس آورده شد؟ چه گامی برای برگرداندن امید و اعتماد و آرامش به جامعه برداشت؟ خروجی برخی طرح‌های نمایندگان مجلس بسیار نگران‌کننده است. طرح‌هایی مثل طرح «صیانت از حقوق کاربران در فضای مجازی» روی اعصاب مردم‌اند و در بلندمدت منجر به خشمی عمومی می‌شوند.

 

درگذشته طبقه روشنفکر و تحصیل‌کرده همواره برای عبور از شرایط دم از اصلاحات می‌زد و رأی خود را به صندوق اصلاح‌طلبان می‌ریخت. در شرایط کنونی هنوز امیدی به وقوع اصلاحات در کشور وجود دارد؟
بخشی از جامعه ما از جریان‌های سیاسی یعنی اصلاح‌طلبان و اصولگراییان ناامیدند و از آن‌ها عبور کرده‌اند ولی اکثریت جامعه ایران هنوز به اصلاح حکمرانی از طریق غیر خشونت‌آمیز معتقدند و از اصلاحات به عنوان یک مسیر استقبال می‌کنند؛ یعنی همچنان اصلاحات - نه لزوماً اصلاح‌طلبان – را عقلانی‌ترین و کم‌هزینه‌ترین راه برای درمان بحران‌های ملی می‌دانند. حاکمیت نباید اجازه دهد جامعه و نسل جوان از راه‌حل‌های اصلاح‌طلبانه ناامید شوند. ناامید کردن جوانان از اصلاح‌طلبی و بهبود خواهی، تقویت براندازی است.

 

برای تأمین خواسته‌ها و انتظارات مردم نیاز به چه اصلاحاتی در جامعه امروز است؟
بخش عمده‌ای از مردم ما این روزها، خسته، مردد، نگران و منتظر تغییر و اصلاح سیاست‌ها، شیوه‌های حکمرانی و بهبود معیشت و رفاه‌اند. امروز مردم نسبت به کارآمدی مدیران در حل بحران‌های کشور بی‌اعتماد شده‌اند برای همین خیلی سخت به گفته‌های آن‌ها اعتماد می‌کند. جامعه ایران باید نشانه‌هایی از "تلاش برای اصلاح" را ببیند تا اعتمادش تقویت شود، به محضی که ببینید که مسیر به سمت بهبود و اصلاح حکمرانی حرکت می‌کند؛ همراهی خود را با حکمرانان نشان می‌دهد. اعلام عفو عمومی توسط رهبر انقلاب اقدامی اصلاحی و قابل‌تقدیر بود. روزهای «پسا عفو»، زمان مناسبی برای آغاز «گفت‌وگو با معترضان» و «اصلاح شیوه‌های حکمرانی» است. امیدوارم این فرصت توسط سیاست‌گذاران و مسئولان از دست نرود.
ما امروز راهی جز «حاکمیت قانون»، «اصلاح سیاست‌ها و شیوه‌های حکمرانی» و «اعتماد به نخبگان و مدیران توانمند فارغ از قومیت و مذهب و اعتقادات سیاسی» نداریم. «پذیرش اصل بحران»، «گفتگوی غیر نمایشی با معترضین و به رسمیت شناختن مطالبات قانونی آن‌ها»، «درک نگاه نسل امروز به فرهنگ، سیاست و جامعه»، «فراهم نمودن بستر قانونی اعتراض و بازگشت به مرّ قانون اساسی»، «تنش‌زدایی در روابط خارجی»، «تغییر مدیران ناکارآمد و اصلاح سیاست‌ها برای بهبود معیشت و اقتصاد بحران‌زده»، «توجه به شایسته‌سالاری در مدیریت اجرایی کشور» و «برگزاری انتخابات پرشور مجلس با حضور همه جریان‌های سیاسی و مشارکت حداکثری مردم»، اضطراری‌ترین گام‌ها برای بالا رفتن ضریب کارآمدی و بهبود شرایط کشور هستند.

 

سران قوا اعلام کرده‌اند که کشور باید با آرامش روبرو شود آنگاه اصلاحاتی در حکمرانی آغاز خواهد شد، برخی نیز معتقدند برای اصلاحات نیاز به حضور اصلاح‌طلبان در رأس قدرت است، آیا اصلاحات را باید به قدرت رسیدن اصلاح‌طلبان موکول کرد؟
پیشبرد اهداف اصلاح‌طلبانه و حرکت در جهت بهبود وضع موجود در انحصار آدم‌ها و افراد خاص نیست. صحبت از اصلاحات را نباید لزوماً معادل حضور اصلاح‌طلبان در قدرت بدانیم و زمان را از دست بدهیم، باید هرچه سریع‌تر به سمت اصلاح ساختارها، روندها، قوانین و سیاست‌ها برای تأمین خواسته‌ها و انتظارات اکثریت مردم حرکت کنیم. ابراهیم رئیسی به عنوان رئیس‌جمهور وقت در ماه‌های باقی‌مانده از دولت می‌تواند مجری بخشی از این اصلاحات باشد. رئیس‌جمهور در آغاز به کار نهمین دوره مجمع تشخیص مصلحت نظام از موافقت رهبر انقلاب برای اصلاح سیاست‌های کلی نظام خبر دادند، فرصت خوبی است که سران قوا و مجمع تشخیص مصلحت نظام این مهم را با کمک دانشگاهیان، احزاب و نخبگان جامعه فارغ از گرایش سیاسی آن‌ها پیش ببرند. طی هفته‌های گذشته شخصیت‌های اصولگرایی مانند علی لاریجانی، محمدرضا باهنر و عزت‌الله ضرغامی، بر ضرورت اصلاح رویه و انجام برخی تغییرات تأکید کرده‌اند، ما باید از این مواضع استقبال کنیم و کمک کنیم تا در سطح حرف باقی نمانند. هرکس دغدغه بهبود خواهانه و اصلاح‌طلبانه دارد باید استقبال کرد چون حل مشکلات مردم و درمان بیماری حکمرانی مهم‌تر از منافع گروهی و جناحی است.

 

گاهی در اعتراض‌های خیابانی اتفاقاتی دیده می‌شد که در یک‌کلام نه‌تنها مدنی نبود بلکه جنبه خشونت عریان داشت، باید به کدام سو حرکت کرد که دیگر شاهد این حد از خشونت که به طور یقین ضد منافع ملی است، حرکت نکنیم؟
طبق بیانیه رسمی شورای امنیت کشور حدود ۲۰۰ نفر در حوادث اخیر جان خود را از دست داده‌اند که در میان آن‌ها بر اساس آمار وزیر کشور ۷۰ شهید امنیت حضور دارد، این حجم از خشونت در ناآرامی‌های سال‌های اخیر کم‌سابقه است، موضوعی که نیاز به محکومیت و آسیب‌شناسی دارد. مردم معترض باید بپذیرند که خروج اعتراض‌ها از مدار مسالمت‌جویانه، قتلگاه گفت‌وگو و اصلاح است، از دل اعتراض‌های خشن هرگز اصلاح گری و توسعه خارج نمی‌شود و هزینه‌های بسیاری به مردم و کشور تحمیل می‌شود. حاکمیت هم باید بپذیرد که نباید امکان اصلاح مسالمت‌آمیز قانونی در کشور به‌اندازه‌ای سخت شود که این تصور در مردم شکل بگیرد که مسیر اصلاح و تغییر تنها از درگیری‌های خشن خیابانی می‌گذرد. اگر معترضان و منتقدان بدانند که امکان تغییر و اصلاح روندها و سیاست‌ها از راه‌های قانونی و با ابزارهای مسالمت‌آمیز از جمله انتخابات و تجمعات مجوز دار وجود دارد، اکثریت راهبردهای کم‌هزینه را پیش می‌گیرند.

جمله‌های کلیدی

  • چرخه مطلوب «اعتراض و اصلاح» را جایگزین چرخه معیوب «اعتراض و برخورد» کنیم
  • وجود احزاب قدرتمند و گروه‌های میانجی به نفع امنیت، ثبات و آرامش کشور است
  • طرح‌هایی مانند طرح «صیانت» روی اعصاب مردم‌اند و در بلندمدت به خشم عمومی منجر می‌شوند
  • جامعه باید نشانه‌هایی از "تلاش برای اصلاح" ببیند تا اعتمادش تقویت شود
  • بجای «حل» بحران به سمت «جمع» کردن آن می‌رویم و ابربحران می‌سازیم
  • هنر حکمرانی خوب شنیدن بهنگام اعتراض‌های آشکار و خاموش است
  • اکثریت جامعه همچنان اصلاحات - نه لزوماً اصلاح‌طلبان – را عقلانی‌ترین و کم‌هزینه‌ترین راه برای درمان بحران‌های ملی می‌داند
  • ناکارآمدی، بی‌عدالتی، تبعیض، تحقیر، فساد و رانت، باعث خشم جوانان شده است
  • دولت سیزدهم نیازمند تغییر در سیاست‌گذاری، سیاست‌گذاران و مدیران است
  • با نگاه ساده‌انگارانه به کشورداری بحران‌ها حل نمی‌شود
  • محدودیت‌های اینترنتی و فیلترینگ گسترده ضد امنیت ملی است
  • تبدیل منتقد به معترض و سپس برانداز هنر نیست
  • عدم تحقق وعده‌های انتخاباتی احساس خشم، سرخوردگی، تحقیر و نفرت به مردم می‌دهد
  • جوانِ معترض امروز، آینده روشنی از دید اقتصادی و معیشتی پیشروی خودش نمی‌بیند
  • صحبت از اصلاحات لزوماً معادل درخواست حضور اصلاح‌طلبان در قدرت نیست
  • ناامید کردن جوانان از اصلاح‌طلبی و بهبود خواهی، تقویت براندازی است
  • نادیده گرفتن معترضان آرامی که در خانه هستند در آینده می‌تواند زخم‌های دیگری ایجاد می‌کند
  • بحران‌های داخلی حل شوند دشمن خارجی کاری از پیش نخواهد برد
  • فعالیت دشمن خارجی نباید دستاویزی برای نشنیدن مطالبات بهبود خواهی مردم باشد
  • درصورتی‌که ریشه تمامی اعتراض‌ها را به توطئه‌ی خارجی نسبت دهیم جایی برای حل ضعف‌های حکمرانی و سیاستی نگذاشته‌ایم
  • اکثریت معترضین نه براندازند، نه تروریست، نه جدایی‌طلب، بلکه شهروندانی هستند که به شیوه‌های حکمرانی و سیاست‌های که زندگی را بر آن‌ها سخت کرده است اعتراض دارند
  • ما امروز راهی جز «حاکمیت قانون»، «اصلاح سیاست‌ها و شیوه‌های حکمرانی» و «اعتماد به نخبگان و مدیران توانمند فارغ از قومیت و مذهب و اعتقادات سیاسی» نداریم
  • هرکس دغدغه بهبود خواهانه و اصلاح‌طلبانه دارد باید استقبال کرد چون حل مشکلات مردم و درمان بیماری حکمرانی مهم‌تر از منافع گروهی و جناحی است

 

کلید واژه ها: حزب ندای ایرانیان محمد حسین شیخ محمدی معاونت سیاسی حزب ندای ایرانیان اصلاحات مهسا امینی حکمرانی خوب مبارزه با فساد اصلاح طلبی عفو رهبری دولت سیزدهم نمایندگان مجلس شورای اسلامی مجلس شورای اسلامی مجلس یازدهم قوه قضاییه قوه مقننه قوه مجریه